هدف و مقصود از نوشتن این کتاب آموزش و پرورش شاگردان است به منظور انتقال فرهنگ موجود تنبک نوازی به ایشان از یک طرف و ایجاد فرهنگ تازه ی تنبک نوازی از طرف دیگر با این توضیح کلی که آموزش و پرورش جزئی از فرهنگ است و فرهنگ نیز گذشته از همه ی خصوصیات القائی و انتقالی خود از آموزش و پرورش شروع می شود بنابراین و به تعبیری – آموزش و پرورش «وسیله» است و فرهنگ «هدف» آن؛ به عبارت دیگر ، آموزش و پرورش «ظرف و قالب» است و فرهنگ «مظروف و محتوا»
آموزش و پرورش و فرهنگ به اعتبار اینکه جزئی از روبنای مناسبات اجتماعی و هنری و علمی و اقتصادی انسان ها می باشند و انسان ،نیز موجود تحوّل پذیری است – عوامل ثابت و تغییر ناپذیری نبوده و حرکت و تکامل جزو ذات آنهاست و به عبارت دیگر دینامیک و تغییر پذیرند نه ثابت و تغییر ناپذیر و امّا فرهنگ به طور کلی فقط حاصل مجموع دانائیهای فکری و ذهنی موجود و بالفعل انسان ها نیست، بلکه حاصل مجموع دانائی های فکری و ذهنی (ناموجود) و بالقوه ی انسان ها نیز هست؛ همانطور که آموزش و پرورش، از یک طرف به معنای مجموع روابط و وسائل و اسبابی است که پس از تنظیم و شکل بخشیدن به این دانائی ها انتقال دهندهی آنها به نسلی دیگر می باشد و از طرف دیگر به معنای ایجادکننده ی قدرت و توانائی لازم جهت کشف ،استخراج تربیت و شکوفا کردن قابلیت انسان ها و در یک کلام آفرینش دانائی های فکری و ذهنی تازه نیز هست بهترین فرهنگ ها فرهنگی است که حاصل مجموع تمام دانائی های فکری و ذهنی بالفعل یعنی موجود و بالقوه یعنی ناموجود ولی قابل کشف انسانی در میان یک جامعه باشد و بهترین آموزش و پرورش ها به عنوان سیستم آن ست که نه تنها دارای بهترین روش ها و وسائل برای انتقال مجموع دانایی های فکری و ذهنی موجود به انسان های نسل بعد هست؛ بلکه به بهترین روش ها و وسائل برای کشف و به دست آوردن دانائی های فکری و ذهنی ناموجود ولی قابل کشف انسانی نیز مجهز باشد.
اینک که با فرهنگ و آموزش و پرورش آشنا شدیم ضروری می نماید که به تشریح علت وجودی و به بیان دیگر فوائد این کتاب در زمینه ی تعلیم هنر والای تنبک نوازی بپردازیم:
به طور کلی استخراج قواعد و دستورات و بالاخره تدوین آنها در زمینه ی همه ی هنرها و از جمله هنر تنبک نوازی در بردارنده ی دو فایده ی اساسی و چشمگیر می باشد:
فایده اول اینکه وجود این قواعد و دستورات مدوّن جهت راهنمائی و یادگیری هنرجویان بسیار لازم و ضروری خواهد بود و اما فایده ی دوّم که انرا به تعبیری میتوان دنباله و مکمل فایده ی اوّل تلقی کرد ،اینکه به کمک همین قواعد و دستورات است که آیندگان از تجربیات پیشینیان استفاده کرده و راه شان را ادامه می دهند و به عبارت رساتر و گویاتر آیندگان پایه و اساس کارشان را هرچند نه به طور کامل با اطلاع از آثار به وجود آمده ی پیشینیان پیریزی کرده و در نتیجه کار جدید و با ریشه و هویتی عرضه خواهند کرد و این امری است گریزناپذیر!
بر این اساس نوشتن قاعده و دستور برای هنر تنبک نوازی کار بسیار پسندیده و در خور اعتنائی است اما مشروط و مقید به این معنی که هیچ قاعده و دستوری و از جمله قواعد و دستورات مکتب صاحب این قلم البته به جز چند اصل کلی و طبیعی آن نه باید و نه می تواند از طرف به وجودآورندگان و یا طرفدارانشان به عنوان وَحْیِ مُنْزَلْ و قانونی لایتغیر، تلقی گردیده و نیز سرسپردگی و تسلیم شدن بلاقید و شرط نسبت به آنها از جمله ی وظایف لاینفک نوآموزان این رشته هنری به شمار آید؛ چراکه این امری است بی نهایت مسخره و ناشدنی:
هیچ اندیشه و آرمان و دستوری در تاریخ بشر ارزش مطلق ندارد و نمیتواند هم داشته باشد و لذا اجرای آن برای همه ی آدمیزادگان در همه ی روزگاران الزامی نیست؛ زیرا هر اندیشه و آرمان و دستوری بدون شک متناسب با شرایط و اوضاع و احوال زمان و مکانی است که در آن پدید آمده است و از این رو در شرایط و اوضاع و احوال زمان و مکانی دیگر ارزش اجرائی خود را به طور طبیعی از دست می دهد و این به حکم تاریخ پرفراز و نشیب تفکر بشری مقوله ای است انکارناپذیر !
اولین و مهمترین وظیفه ی نظام آموزش تنبک نوازی این ست که بایستی ضمن انتقال راستین و بیکم و کاست فرهنگ موجود تنبک نوازی به شاگردان بیشترین کوشش را نیز با استفاده ی کامل از وسائل و امکانات موجود در جهت کشف و تربیت ذوق و قابلیت ،ایشان به عمل آورده و از این طریق نقش حسّاس و دقیق خود را در راستای شکوفایی هر چه بیشتر این هنر ایفاء کند و از طرف دیگر این نکته ظریف و انسانی را نیز همواره در مد نظر داشته باشد که نه باید و نه چنین حقی را دارد که از شاگرد بنده ی کور و کری فقط و فقط در جهت پیاده کردن مطالب و ذهنیات – هر چند والای خود – ساخته و از این طریق نیروی انسانی او را در کشف خویشتن خویش در این زمینه – تضعیف کند زیرا :
برده و بنده در هر زمینه ای و از جمله در زمینه ی هنر والای تنبک نوازی – همانند آن بز نا آرام و بسته شده به طنابی است که دایره ی آزادی هایش دقیقا به اندازه ی طول طنابی خواهد بود که به گردن دارد؛ نه کمتر و نه بیشتر !
به اعتقاد صاحب این قلم تنبک نواز امروز ایران الزاما باید اهل مطالعه و تحقیق و تفکر باشد تا از این طریق از یک طرف خود و جهانی را که در آن زیست می کند بهتر شناخته و به اندیشه های والا و گسترده در ارتباط با انسان ها دست یابد و از طرف دیگر اگر این را بپذیریم که :
انگشتان دو دست نوازنده فرمان مغزش را اجرا میکنند؛ لذا طبیعی است که اندیشه ی تنبک نواز هر چه والاتر و گسترده تر باشد کار هنریش نیز چه از نظر کمی و چه از نظر کیفی – ارتقاء پیدا خواهد کرد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.